مدتها بود که مطلب و عکس نذاشته بودیم آخه سرمامانم خیلی شلوغ بود و البته یه ذره هم بعد از رفع مشکلاتش تنبلی کرد. دلمون برای نی نی وبلاگ و دوستای خوبمون تنگ شده بود. از دوستایی که هلمون دادن تا دوباره وارد فضای شیرین این وبلاگ بشیم خیلی ممنونم. حالا من بزرگتر شدم و حدود یک سال و نیمیم شده . تقربیا اکثر دندونام در اومده و یا در حال در اومدنه. ولی در عوض شبا خوابم کمتر شده و بعضی وقتا به خاطر درد دندونام جیغ می زنم و مامانی و بابایی رو بیدار می کنم . بیچاره مامان از دستم یه خواب خوش نداره. یادگرفتم درست وحسابی بوس کنم و از راه دور بوس بفرستم مخصوصا مامان و بابا و آقاجون و البته محسن پسرخالمو که خیلی دوستش دارم و ...